معرفی 5 فیلم از بهترین فیلم خون آشام کل دوران
1. اجازه دهید فرد مناسب وارد شود (2008)
خیلی قبل از The Girl With The Dragon Tattoo و انفجار Scandi-noir پس از آن، Let The Right One In نشان داد که سوئدیها از قبل در بازی ژانر تاریک بسیار جلوتر بودند. این فیلم یک اقتباس عالی از رمان جان آجوید لیندکویست است که داستانی ترسناک و پر از قتل را روایت می کند.
داستان این فیلم درباره پسری 12ساله به نام اسکار است که دوستی به نام الی دارد. در اطراف محل زندگی اسکار های فیجعی اتفاق می افتد که قاتل آن ها هنوز دستگیر نشده است. بعد از چندی قاتل هنگام ارتکاب جرم دستگیر می شود و قاتل کسی نیست جز پدر الی که برای دختر خون آشام خود غذا فراهم می کرده است…
2. نزدیک تاریکی (1987)
رمان نزدیک به تاریکی اثر کاترین بیگلو، داستانی عاشقانه خونآشام مربوط به دورانی قبل از اینکه این عبارت وحشتناک شود، بر عاشقان ستارگان کراس، آدریان پاسدار و جنی رایت متمرکز است. این جفت در شرایطی به ظاهر غیرقابل توجه یکدیگر را ملاقات میکنند، اما تلاش بداهه آنها باعث میشود که پاسدار با طلوع خورشید سیگار بکشد و مجبور شود با قبیله خونآشام رایت در مناظر اوکلاهاما فرار کند: شرکت نماینده بیگانگان بیل پکستون، جنت گلدشتاین و لنس هنریکسن. همه عالی هستند – اما مثل همیشه، این لنس هنریکسن است که نگاه جسی را به خود جلب می کند، پدرسالار سختی که اگر متوجه نشده بودید که این یک وسترن است، به اندازه کافی بزرگ است که یک کهنه سرباز جنگ داخلی آمریکا باشد (“من برای آن جنگیدم” جنوب؛ ما باختیم»). پر اکشن، ترسناک، عکسبرداری زیبا و واقعاً رمانتیک، این یکی از کلاسیکهای کامل ژانر خونآشام است و چند ماه پس از The Lost Boys در سال 1987 وارد بازار شد. چه سالی.
3. دراکولا (1958)
Quatermass و Frankenstein قبل از آن بودند، اما تا حد زیادی، Hammer Horror از اینجا شروع می شود. دراکولای همر به کارگردانی ترنس فیشر بینظیر، نویسندگی جیمی سانگستر، جفت شدن پیتر کوشینگ و کریستوفر لی (با لی که برای اولین بار خطوط واقعی را دریافت میکند) و همهچیز با رنگ، زرق و برق، جنس و خون، عناصر را همسو میکند و فرمولی که استودیو را برای دو دهه آینده نیرو می داد، تقطیر می کند. فیلمنامه جسورانه سنگستر به یکباره رمان برام استوکر را از بین می برد و روایت را آزاد می کند. با جابهجایی و محدود شدن مکانها به رومانی و حذف نیمی از شخصیتهای نمایشی، ما با یک ماجراجویی کمکم روبرو میشویم که با این خودبینی که جاناتان هارکر در این نسخه جاسوس ون هلسینگ کوشینگ است (در اینجا هیچ معامله املاک و مستغلات وجود ندارد: هارکر به عنوان کتابدار جدید دراکولا ظاهر می شود). لی، البته، شهرنشین و تاریک فریبنده می شود، اما در لحظاتی که دندان هایش را در می آورد، وحشیگری واقعی نیز وجود دارد. فیلمهای خونآشام بزرگ دیگری هم وجود خواهد داشت – بوسه خونآشام، عروسهای دراکولا، دوقلوهای شیطان – اما دراکولا جایی است که استودیویی که خون میچکید واقعاً شیار گوتیک خود را پیدا کرد.
4. نوسفراتو (1922)
F.W. Murnau که از حقوق رمان برام استوکر محروم شد، دراکولا را به کنت اورلوک تبدیل کرد. این شخصیت که توسط بازیگر تئاتر مکس شرک (که به نظر می رسد نام واقعی او بوده است، حتی اگر در آلمانی به معنای “ترس” باشد) با گریم حیرت انگیزی، بدخواهی تقریباً غیرقابل توصیف را منتقل می کند. دراکولای معروف بعدی مانند بلا لوگوسی و کریستوفر لی چرخش جذاب خود را بر روی این شخصیت قرار می دهند، اما در اینجا او فقط یک شیطان کثیف و خورنده است که در سایه های اکسپرسیونیستی مورنائو می خزد. زیرنویس آلمانی نوسفراتو «سمفونی وحشت» است: ادعایی عجیب برای یک فیلم صامت، اما به نوعی نمی توان با آن بحث کرد. Bootleg Dracula ممکن است باشد، اما سنگ محک برای هر اقتباس بعدی باقی میماند، و هنوز هم این فیلمی است که کلاسیک جهان آکسفورد برای جلد شومیز خود دراکولا استفاده میکند. بازسازی ورنر هرتزوگ در سال 1979، با بازی کلاوس کینسکی در نقش «خون آشام» نیز ارزش دیدن را دارد، مانند «سایه خون آشام» (2000) که ویلم دافو را در نقش شرک انتخاب می کند و نشان می دهد که او در واقع یک خون آشام بوده است.
5. پسران گمشده (1987)
35 سالگی و یک سنگ محک فرهنگی برای نسلهایی که با آن بزرگ شدهاند: چه چیز دیگری جز پسران گمشده میتواند در فهرست خونآشامهای امپراتوری قرار گیرد؟ بهترین فیلم جوئل شوماخر یک قطعه چند ژانر است که از تمام محدودیت های بالقوه خود فراتر می رود. این یک فیلم نوجوانانه است، اما در مورد خشونت و احشاء کوتاهی نمی کند. این یک فیلم ترسناک است، اما واقعاً خنده دار است. این یک کمدی است، اما به درستی ترسناک است. شما هم می توانید بسته انتخابی خود را انتخاب کنید. شاید کوری هایم و برادران قورباغه (کوری فلدمن و جیمیسون نیولندر) را دوست داشتید، یا شاید مخفیانه ترجیح می دادید با کیفر ساترلند، الکس وینتر و بقیه طایفه سرسخت و مسن ترشان بنشینید (کیفر پسر بد اسمی است، اما آنقدر کاریزماتیک لعنتی که هنوز هم با کفال پراکسید رئیس به نظر می رسد). برخلاف Fright Night که در همان سال اکران شد، از سبکهای ژانر خونآشام رایج استفاده میکند، بدون اینکه عقبمانده یا نوستالژیک باشد، و در حالی که قطعاً یک کپسول زمان است، تاریخ آنچنان که میتوانست بد نبوده است – اگرچه تیم کاپلو، این نوازنده ساکسیفون نیمه برهنه و روغنی، در سال های اخیر توجه جالبی از میم-سپهر به خود جلب کرده است. «پسران گمشده» هرگز نیازی به بازیافتن به عنوان یک کلاسیک نادیده گرفته نشد، زیرا هرگز از بین نرفت. همیشه جالبترین بوده و همیشه خواهد بود.